من و خرسی صورتی

در جست و جوی عشق

من و خرسی صورتی

در جست و جوی عشق

تابستون 88

اره ؛

شادم و آروم


آرامش درونی ؛

نمی ذونم چرا اما احساس می کنم روزهای خوبی منتظرم هستند ؛


با اینکه این روزا بد جور مریضم و درد می کشم اما خوشحالم چون این درد ها بار گناهامو کم می کنن


کنکور هم خوب دادم و تا جوابش بیاد شبا کابوس می بینم که زمان ثبت نام داره می گذره و من جا موندم


کلی کار دارم


زبان کار کنم  ، نقاشی بکشم ، خط کار کنم ، کلی چیز میز هم می خوام بدوزم آخه خیاطی هم بلدم ( ا زهر انگشتم 15 تا هنر می ریزه)


گرافیکمم که این ترم آخرمه

برای ترم بعد م یخوام برم کلاس گریم تا از شر این آرایشگاه ها که تاپاله می چسبونن به صورتم راحت شم ( اااا... چه بی ادب شدم همش تقصیر این لول جونه )


وای خرسی جونم کجا بودی چند روز گمت کرده بودم ؛ حالا که پیدات کردم قول می دم عین آدم بخوابم و کار هامو انجام بدم

نظرات 4 + ارسال نظر
رویا یکشنبه 11 مرداد 1388 ساعت 10:37 ق.ظ

قربونت برم آبجی کوچولو که انقدر عاقل و فعالی
به همه کارات می رسی روزهای خوب و خود آدم خلق می کنه
تو هم که حتما توی اینکار موفق می شی عزیزم
من بهت ایمان دارم
دوست دارم جیگمللللللللللللللللللللللللللللل

مرتضی یکشنبه 11 مرداد 1388 ساعت 11:44 ق.ظ

salam aziz khosh halam ke man avalin nafari hastam ke to in ghesmat vasat chizi minie visam ishala ke zendegit mesle paget khoshgel bashe vali in ghadar kochiko fesgheli na abshe

النور یکشنبه 11 مرداد 1388 ساعت 12:51 ب.ظ

امیدوارم زندگیت پر از شادی نشاط باشه
راستی قضیه خرست چیه؟

pesmaLesh سه‌شنبه 13 مرداد 1388 ساعت 01:09 ق.ظ

bah namordimo page nanjonemonam didim
fadayi dari nanjonam

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد