به آسمان و زمین
به دریا و کویر
به جنگل و کوه
به عشق و نفرت
به گریه و خنده
به آواز و سکوت
به مادر و کودک
و به دوست داشتن سلام
به سلامی که رسد به دست دوست
به کودکی که رانده شود از آغوش مادر
به آوازی که محکوم به سکوت شود
به گریه ای که مجبور به لبخند شود
به عشق بی پاسخی که به نفرت تبدیل شود
به جنگلی که بی درخت به کوه منتهی شود
و به دریایی که رفته رفته کویر شود
آی آسمان ببار . بر این سخاوتند زمین ببار
نگذار آواز خداحافظم را باران بشوید
فانتومه :"خرسی از لوس بودنت حالم بهم می خوره !"
خرسی صورتی :"برو برو هر جا بگو که یار من دیونه بود و عاشق نبودی می دونم بودن من بهونه بود"
فانتومه :"یادته شبانه روز باهات حرف می زدم ؟"
خرسی صورتی :" اما بازم این دل من عاشقشه اونو می خواد میمیرم از جای خالیش اگه بره دیگه نیاد "
فانتومه :" دیوونم کردی خرسی "