من و خرسی صورتی

در جست و جوی عشق

من و خرسی صورتی

در جست و جوی عشق

رضایت از زندگی می خواهم

هرسال و هر فصل و هر ماه و هرهفته و هر روز و هر ساعت و هر دقیقه و هر ثانیه به امید گذشتن این ثانیه ها و این دقیقه ها و این ساعت ها و این روزها و این ماه ها و این فصل ها و این سال ها برای بیرون امدن از پیله ای که باور دارد دیروز و پریروز و پارسال و پیارسال و سال هایی که گذشت هر روز که می امد و می گفتم امروز چقدر پاکم و دیروز چه نا پاک اما امروز می دانم که امروز دیروز ها همگی سایه ای از شیطان را بامن همراه کرده بود , امروز که امد در طلبی از پروردگار فردایم را پاک ارزو می کنم که امروز من روزی پارسال هایی می شود که من انها را نه در خواب بلکه در بیداری رضایت از زندگی خواهم دانست .