من و خرسی صورتی

در جست و جوی عشق

من و خرسی صورتی

در جست و جوی عشق

دلم یک بغل تنهایی می خواهد بی دغدغه

دلم یک بغل تنهایی می خواهد بی دغدغه ...
اری دلم برای خودم تنگ شده است ...
سال ها خود شناسی را در میان انبوه جمعیتی که تلو تلو می خورند همچون اتم هایی که در اثر برخورد خواص خود را از دست می دهند, در اثر برخورد واکنش نشان دادم و گاه باختم و گاه بردم , و اما اینک دیگر بس است من که اتم نیستم که کورکورانه برخورد کنم , من چشم دارم , من گوش دارم , من دل دارم و من دوستی به نام خدا دارم که احساسات _ مرا خوب درک می کند اری خدا مرا درک می کند .

اینک اماده ی رفتنم کوله باری از تجربیات را بر می دارم و تمام احساسات خام دخترانه ام را جا می گذارم .

می خواهم بزرگ شوم و برای بزرگ شدن باید بزرگوار شوم .
بعید می دانم جز لیوانی آب خنک برای این سفر ره توشه ی دیگری نیاز باشد.
 اراده ام کمی خمار نباش , احساساتم کمی بخواب , ذهن حقیقت جو تو ارام باش که حقیقت فقط خداست , تن بیمارم تو بی درد باش که دیگر وقتی برای تو ندارم .

  اماده اید می خواهم حرکت کنم ؟


رضایت از زندگی می خواهم

هرسال و هر فصل و هر ماه و هرهفته و هر روز و هر ساعت و هر دقیقه و هر ثانیه به امید گذشتن این ثانیه ها و این دقیقه ها و این ساعت ها و این روزها و این ماه ها و این فصل ها و این سال ها برای بیرون امدن از پیله ای که باور دارد دیروز و پریروز و پارسال و پیارسال و سال هایی که گذشت هر روز که می امد و می گفتم امروز چقدر پاکم و دیروز چه نا پاک اما امروز می دانم که امروز دیروز ها همگی سایه ای از شیطان را بامن همراه کرده بود , امروز که امد در طلبی از پروردگار فردایم را پاک ارزو می کنم که امروز من روزی پارسال هایی می شود که من انها را نه در خواب بلکه در بیداری رضایت از زندگی خواهم دانست .

شکی بر بودنت نیست خودت بهتر می دانی

زجه ای که زدم و جواب پیش از موعدت باز به یادم اورد که مرا خیلی دوست داری

 

شکی بر بودنت نیست خودت بهتر می دانی این بی عقلی هایم صفتی است از نشانه های دوری از تو

 

دست نیازم را ببین همیشه به سمت توست در اوج نادانی و تو اینقدر واضح می گویی که من شک می کنم 

 

عزیزم , بزرگم , پروردگارم مرا ببخش به خاطر تمام عجول بازی هایم این آخری را هرگز فراموش نمی کنم که در مقابل بی طاقتی هایم گفتی :  " بگو هرگز جز آنچه خدا خواسته به ما نخواهد رسید , اوست مولای ما و البته اهل ایمان در هر حال به خدا توکل کنند...اگر این منافقان با شما مومنان برای جهاد بیرون می آمدند جز خیانت و مکر بسیار به شما چیزی نمی افزودند ...تنها انهایی که ایمان به خدا و روز قیامت نیاورده و دلهاشان در شک و ریب است از تو اجازه معافی از جهاد می خواهند و ان منافقان پیوسته در تیرگی شک و تردید خواهند ماند , اگر آنان قصد سفر جهادداشتند درست مهیای آن می شدند ولیکن خدا هم از توفیق دادن و برانگیختن آنها برای جهاد کراهت داشت . "

 

پیش بینی ات بی نظیر بود اری خیانت ابتدای راه تا انتها می آید

ممنون از راهنمایی ات که اگر سخنان پیش از موعد تو نبود حالا که خودش به راحتی برای عذر خواهی خیانت امد یا می شکستم یا ان بی صفت نمک به حروم را می بخشیدم

 

خواهشی دیگر دارم کمکم کن بی صفت دیگری قلبم را سیاه نکند

 

-------------------------------------------------------------

نقاش گم نام : فاطمه خانی